اهمیت شرکتهای دانشبنیان در اقتصاد کشورها و نقش آن در تولید ناخالص ملی، باعث افزایش توجهات در سالهای اخیر شده و تلاشهای زیادی برای رسیدن به معیارها و مدلی جامع و ثابت برای ارزیابی این شرکتها انجام شده است. اما موضوع ارزیابی عملکرد این شرکتها، هنوز در ایران نو بوده چکیده کامل
اهمیت شرکتهای دانشبنیان در اقتصاد کشورها و نقش آن در تولید ناخالص ملی، باعث افزایش توجهات در سالهای اخیر شده و تلاشهای زیادی برای رسیدن به معیارها و مدلی جامع و ثابت برای ارزیابی این شرکتها انجام شده است. اما موضوع ارزیابی عملکرد این شرکتها، هنوز در ایران نو بوده و درگذشته پژوهشهای زیادی بر روی نمونههای مناسبی از این شرکتها انجام نشده است. ازاینرو هدف این پژوهش شناسایی و دستهبندی مهمترین و مؤثرترین شاخصها در عملکرد شرکتهای دانشبنیان، متناسب با شرایط صنایع در ایران میباشد. شاخصهای اولیه با مرور ادبیات، اسناد و مدارک مرتبط و مصاحبه اولیه با خبرگان این حوزه استخراج شده است. سپس از طریق طراحی و توزیع پرسشنامه، مصاحبه ساختاریافته با خبرگان و تحلیل نتایج حاصل از پرسشنامههای دریافتی، شاخصهای نهایی مشخص شدهاند. پساز اعتبارسنجی شاخصهای نهایی، ۲۲ شاخص، تأیید و در ۵ گروه دستهبندی شده و درنهایت با محاسبه ضریبتغییرات، شاخصها از بااهمیتترین تا کماهمیتترین مرتب شدهاند. بر این اساس ارزش افزوده ناشی از فناوری به کار رفته در محصول ، سطح تحصیلات کارکنان و تعداد کارکنان تحقیق و توسعه به ترتیب دارای بیشترین اهمیت هستند. باتوجه به اینکه این نتایج در ارتباط مستقیم با خبرگان این حوزه استخراج شده است، انتظار میرود با استفاده از دادههای شرکتهای دانشبنیان موردتأیید و پیادهسازی بر روی یکی از مدلهای مناسب ارزیابی عملکرد، نتایج معناداری حاصل شود.
پرونده مقاله
هدف از اين پژوهش با توجه به اهمیت یافتن بحث جذب، پرورش و نگه داشت استعدادها در حوزه شرکتهای دانشبنیان و نيز فقر نظري حوزه مديريت استعداد، ارائه چارچوب مفهومی مديريت استعداد مبتني بر وضعيت موجود آن در كشور ایران است. براي انجام اين مطالعه، چند شركت دانشبنیان در داخل ك چکیده کامل
هدف از اين پژوهش با توجه به اهمیت یافتن بحث جذب، پرورش و نگه داشت استعدادها در حوزه شرکتهای دانشبنیان و نيز فقر نظري حوزه مديريت استعداد، ارائه چارچوب مفهومی مديريت استعداد مبتني بر وضعيت موجود آن در كشور ایران است. براي انجام اين مطالعه، چند شركت دانشبنیان در داخل كشور، به عنوان مورد مطالعه انتخاب شده است و با توجه به كمبود تحقيقات كيفي در حوزه مديريت استعداد با استفاده از روش «نظريه مبنايي» نسخه 2015 كوربين و اشتراوس، در گام اول، مدل مفهومی جاري مديريت استعداد در اين شركتها بر اساس مصاحبه با 30 نفر(نمونه گیری تا اشباع نظری) از ذينفعان سيستم مديريت استعداد (استعدادها، مديران و كارشناسان منابع انساني) صورت پذیرفته است. روش گردآوري دادهها از مشاركتكنندگان تحقيق با توجه به نوعشناسي برنارد (2006) در مصاحبه ساخت یافته و نیمه ساخت یافته، متناسب با نوع مشاركتكننده (متخصص در زمينه منابع انساني، نخبه، مدير يا سياستگذار) بود. در گام اول، مهمترین يافته پويايي فرايندهاي متعدد مديريت استعداد و قرارگيري آنها روي يك طيف، از نامطلوبترين تا مطلوبترين حالت میباشد. در گام بعد، با توجه به تجارب برتر موجود و نيز آسيبهاي شناسايي شده در گام قبل، چارچوب مفهومی مطلوب براي اين فضا طراحي گرديد و با ارائه چارچوب مفهومی به مديران و متخصصان حوزه، مورد ارزيابي كيفي قرار گرفت. طراحي اين چارچوب مفهومی میتواند مسير را براي حركت به سمت وضعيت مطلوب مديريت استعداد هموار نمايد و بهعلاوه، با توجه به ابعاد فردي، سازماني و فرهنگي مديريت استعداد، ادبيات اين حوزه را غنا بخشد
پرونده مقاله
امروزه شرکتهای دانشبنیان مختلفی در مراکز رشد علم و فناوری برای تجاریسازی ایدهها در ایران شکل گرفتهاند. چنانچه این شرکتها نتوانند به رشد مطلوب برسند، ضرر آنها برای مراکز رشد و کشور دوچندان خواهد بود. هدف این پژوهش تدوین الگوی مراحل رشد شرکتهای دانشبنیان جهت تعی چکیده کامل
امروزه شرکتهای دانشبنیان مختلفی در مراکز رشد علم و فناوری برای تجاریسازی ایدهها در ایران شکل گرفتهاند. چنانچه این شرکتها نتوانند به رشد مطلوب برسند، ضرر آنها برای مراکز رشد و کشور دوچندان خواهد بود. هدف این پژوهش تدوین الگوی مراحل رشد شرکتهای دانشبنیان جهت تعیین شاخصهای ورود به مراکز رشد، مراحل رشد شرکتهای دانشبنیان و مشخصات هر یک از مراحل رشد بود. در این راستا، مراکز رشد سازمان پژوهشهای علمی صنعتی ایران و پارک علم و فناوری استان گیلان به عنوان مورد مطالعه انتخاب شدند و روش تحقیق ترکیبی (کیفی ـ کمّی) اتخاذ شد. دادههاي پژوهش با دو ابزار مصاحبه و پرسشنامه جمعآوري گرديد. در بخش کیفی از ۴۳ مصاحبه و در بخش کمّی از ۷۵ پرسشنامه بهره گرفته شد. تحلیل دادهها در بخش کیفی و کمی به ترتیب با استفاده از نرمافزارهای MAXQDA10 و SPSS25 انجام شد. نتایج نشان داد که شاخصهای ورود به مراکز رشد در سه سطح فردی، شرکتی و مرکز رشد تقسیمبندی گردید بطوری که شاخصهای سطح شرکتی و مرکز رشد به ترتیب بیشترین و کمترین اهمیت را داشتند. بر اساس یافتههای مراحل رشد شرکتهای دانشبنیان، 4 مرحله شامل "کانون شکوفایی و خلاقیت"، "پیشرشد یا رشد مقدماتی یا هسته تحقیقاتی یا هسته فناور"، "رشد یا رشد متوسط یا واحد فناور" و "پسارشد یا رشد بالا یا واحد مستأجر" شناسایی شدند. یافتههای این پژوهش میتواند مدیران را در تدوین خط مشی خود در حمایت از شرکتهای دانشبنیان در مراحل مختلف رشد آنها یاری نماید
پرونده مقاله